خونِ جگرِ سنگ ‘ عقیق یمنی شد

خونِ جگرِ سنگ ‘ عقیق یمنی شد
من خون جگر خوردم و قلبم حسنی شد
دندانه ی هر شانه که در موی تو افتاد
تعبیر به دندان اویس قرنی شد
بر کفر بشر بودن تو سایه ی شک بود
گفتیم خداوندی و باور شدنی شد
بر سفره ی لبخند تو خوبان فقرایند
بیچاره پس آن مرد گدایی که غنی شد
از تلخی ایام به تنگ آمده بودیم
گفتیم : حسن ، مایه ی شیرین دهنی شد
#پ_ن :
وفای ما به تو از حال دشمنت پیداست
جمل به خاطره دارد سگان “حوئب” را
سید رضا هاشمی ( سره )
📚از مجموعه ی :
#حال_بعید
#نشر_جمهوری